احمد مدقق یک کار خوبی را شروع کرده است. او یک مجله ویژهی کودکان افغانستانی حاضر در ایران راه انداخته به اسم «اینها». اما به نوشتن و صفحهآرایی و چاپ مجله اکتفا نکرده و حواسش بوده که بخش اصلی کار یک مجله و کتاب این است که بتواند با مخاطب هدف خودش ارتباط بگیرد. راه افتاده و شهر به شهر میرود به سراغ مدارس ویژهی کودکان افغانستانی و طی یک نصفه روز تلاش میکند تا بچهها را با مجلهی «اینها» و محتواهایش آشنا کند. خوب میداند که بچههای افغانستانی متولد ایران و یا بچههایی که در حال بزرگ شدن در مدارس ایران هستند، تناقضهای هویتی خیلی وحشتناکی را تحمل میکنند و دارد سعی میکند با مجلهی اینها روی آن گسلها هویتی کار کند و بتواند در بچهها هویتی یکپارچه و همهپذیر را ایجاد کند. شهرهای مختلفی رفته است. از اراک بگیر تا سمنان و اصفهان. در کنار جلسهی چند ساعتهی گپ و گفت با بچهها در مورد نشریهی اینها، او
کارگاههای نویسندگی هم برگزار میکند. هر مدرسهای که میرود برای چند نفر از بچهها یک کارگاه کوتاه در مورد نوشتن، شعر، داستان، ژانرهای ادبیات و... برگزار میکند. بعدش هم از تکنولوژی بهره میگیرد. سعی میکند آن بچههایی را که مستعدترند یا علاقهی بیشتری به نوشتن دارند در یک کارگاه آنلاین نویسندگی به صورت منظم و از راه دور آموزش بدهد.
این هفته نوبت پیشوا بود. بهم گفت که میخواهم بروم مدرسهی خودگردان بچههای افغانستانی در شهر پیشوا (مدرسهی شهید بلخی پیشوا). گفت میخواهد یک کارگاه مخصوص سفرنامهنویسی هم برگزار کند و ازم دعوت کرد که مربی این کارگاه باشم. دلیل اصلیاش برای این انتخاب کتاب «چای سبز در پل سرخ» بود. من تجربهای از این کار نداشتم. اما پذیرفتم. مطمئن بودم که تجربهی جا ساب...
ما را در سایت ساب دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 9sepehrdadb بازدید : 6 تاريخ : چهارشنبه 26 ارديبهشت 1403 ساعت: 20:48